به مناسبت 50 سالگی جیووانی البر؛ از A تا Z با مهاجم نام آشنای بایرن مونیخ
جیووانی البر روز شنبه (تولد 23 جولای 1972)تولد 50 سالگی خود را جشن می گیرد. به این بهانه او به پرسشهایی از A تا Z پاسخ می دهد
A: آمریکا
با اینکه آمریکای جنوبی هستم، اما چیزهای زیبای زیادی را با آمریکای شمالی، یعنی ایالات متحده آمریکا مرتبط میدانم. از یک طرف به این دلیل که من اغلب در ایالات متحده همراه بایرن بودم و از طرف دیگر به این دلیل که توانستم اولین حضورم در تیم ملی برزیل را در آنجل جشن بگیرم (البر 15 بازی ملی در کارنامه خود دارد).
B: بالاکوف
کراسیمیر یکی از بهترین بازیکنانی است که تا به حال با او بازی کردهام، یکی از بهترین بازیکنان جهان. او می توانست همه چیز را انجام دهد: دریبل، ضربات ایستگاهی، پنالتی، پاس گل. یک فوتبالیست خاص، شخص و دوستی که با او توانستم لحظات خوبی را در اشتوتگارت سپری کنم. (البر از 1994 تا 1997 در اشتوتگارت بازی می کرد)
C: چین
وقتی برای اولین بار به عنوان سفیر برند بایرن به چین سفر کردم، فکر کردم که هیچ کس مرا نمی شناسد یا نمی شناسد. قضیه برعکس بود. بیش از 100 نفر در فرودگاه از من استقبال خوبی کردند.
D: حماقت
من عکسم را برهنه با موتورسیکلت گرفته بودم. حماقت اعتماد به عکاسی بود که برای عکاسی برای مجله جوانان آمده بود. ایده عکاسی از سوژه ای بود که ستاره بسکتبال دنیس رادمن انجام داد و گفت که عکس خوبی برای همسرم به عنوان هدیه کریسمس خواهد بود. من هم داشتم در مورد همین فکر می کردم. با این حال، در نهایت این تصویر در فضای عمومی منتشر شد.
E: ویژگی
من به عنوان یک بازیکن همیشه جوراب، جوراب و کفش را در سمت راست و سپس در سمت چپ می پوشم. من معمولا با دست راستم روی چمن می رفتم.
F: فاولا (محله فقیرنشین یا زاغه در برزیل است)
فقر در برزیل مشکلی است که همیشه نگرانی من بوده و خواهد بود. خوشحالم که می توانم با بنیادم در زادگاهم لوندرینا کاری در این زمینه انجام دهم. ما هر سال در حدود 250 کودک و جوان در خیابان کمک می کنیم تا به خودشان کمک کنند. در میان چیزهای دیگر، ما کمک پزشکی، کمک در انجام تکالیف، غذای گرم را ارائه می دهیم. وقتی اتفاقی با بچه هایی که در شهر با ما بودند ملاقات می کنم و می بینم که اکنون روی پای خود هستند و به صحنه جرم و جنایت و مواد مخدر لغزیده اند، باعث افتخار و خوشحالی من است.
G: طلا
من اولین حضورم در سلسائو را در جام کونکاکاف 1998 انجام دادم. متاسفانه، آن تورنمنت قابل افتخار نبود. سوم شدیم. اما برای من این فرصتی بود تا در برزیل پس از مهاجرت به اروپا بسیار جوان مورد توجه قرار بگیرم. من چهار بازی انجام دادم و دو بار مقابل السالوادور گلزنی کردم.
H: خانه
یک کلمه زیبا می توانم خودم را خوش شانس بدانم که دو کشور مادری دارم. بسیاری از مردم دیگر حتی خانه ندارند. من برزیل و آلمان را دارم.
I: الگو
زیکو که نه تنها یک فوتبالیست برجسته بود، بلکه یک فرد برجسته نیز باقی مانده است. یک الگوی واقعی
J: تشویق
پس از هر گل کاری جدید انجام میدادم. هیچ چیز برنامه ریزی نبود.خودجوش، تنها یک بار با یک ایده وارد بازی شدم: بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر، با دستانم نماد کبوتر صلح کشیدم.
K: رباط صلیبی
من در دوران حرفهایام آسیبهایی داشتم، مانند شکستگی مچ پایم در سال اول حضور در اشتوتگارت. با این حال، پارگی رباط صلیبی من در سال 1999 گران تمام شد. حتی دکتر مولر در مورد اینکه آیا من به زمین باز خواهم گشت یا نه تردید داشت. این باعث شد من بروم. در نهایت من فینال لیگ قهرمانان مقابل منچستریونایتد را از دست دادم، اما دوران حرفه ای من ادامه داشت.
L: لواندوفسکی
فوتبالیست درجه یک و حرفه ای که همیشه همه چیزش را برای بایرن می داد. در کلاسش بازیکنی زیادی نیست.
M: ماکای
جای من در بایرن آمد. از روزی به روز دیگر دیگر از من سوال نمی شد. این دردناک است. اما بخشی از فوتبال حرفه ای نیز هست. دوست داشتم با او بازی می کردم. روی همچنین سفیر برند بایرن است
N: تیم ملی
متاسفانه سلسائو و جیوانی البر با هم خوب پیش نرفتند. در باشگاه من هر چیزی را که برای بردن بود به دست آوردم. اما تیم ملی همیشه احساس می کردم که یک خارجی هستم. حتی مربیان به من گفتند: "جیوانه، تو باید امروز بازی کنی. اما تو در برزیل چندان شناخته شده نیستی، به همین دلیل بازی ..." این خیلی دردناک بود.
O: المپیک
در لیون احساس می کردم در تیم ملی هستم. با این تفاوت که در المپیک با حسادت مواجه شدم. اگرچه من کسی نبودم که نسبت به من حمایتی وجود دارد. اما یکی دو نفر بودند که هیاهوی اطرافم آزارشان می داد. من همه چیز را امتحان کردم، سبک بازی خود را تنظیم کردم. ما هم قهرمان شدیم و برای اولین بار در تاریخ باشگاهی به یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان رسیدیم
P: رضایت هواداران
شما نمی توانید برای تبدیل شدن به یک راضی کننده هوادار برنامه ریزی کنید. تنها اتفاق می افتد. هواداران همیشه متوجه شده اند و قدردانی کرده اند.
Q: کار مزخرف (واژه آلمانی Quatschkopf)
هر از چند گاهی باید از حد مجاز عبور کنید. تراشیدن سر مربی، اتفاقی که برای یوگی لوو پس از قهرمانی در جام حذفی اشتوتگارت در سال 1997 افتاد. یا کوبیدن تخم مرغ به سر دوست در جشن تولدشان و سپس مالیدن آرد به موهایش که درمورد سانتا کروز انجام دادم.
R: سفر
در کودکی هرگز فکر نمی کردم برزیل را ترک کنم. حتی یک پرواز از لوندرینا به سائوپائولو میتوانست بهترین پرواز را داشته باشد. در این بین به لطف فوتبال دنیا را دیده و تجربه کرده ام. آزارم نمی دهد که همیشه در حال حرکت هستم. وقتی در گیت فرودگاه هستم، مهمانداران هواپیما با این جمله از من استقبال می کنند: «سلام آقای البر، دوباره در راه؟» به صراحت بگویم، اگر مدتی است پرواز نکرده باشم، واقعاً دلم برای آن تنگ شده است.
S: ضعف
من آن کلمه را نمی دانم. اگر هم هست، خانواده ام نقطه ضعف من است. آنها برای من همه چیز را معنا می کند. بسیاری از فوتبالیست ها بعد از دوران حرفه ای خود را گم می کنند. این اتفاق برای من نمی افتد زیرا خانواده ای سالم و دوست داشتنی در اطرافم دارم.
T: گلزنی
از زمانی که کوچک بودم دوست داشتم گل بزنم و در خط حمله بازی کنم.
U: اولی هوینس
همه او را دوست دارند. او خوب ترین و در عین حال سخت ترین فردی است که تا به حال دیده ام. کاری که او برای بایرن و بازیکنان انجام داده و هنوز هم انجام می دهد، غیرقابل توصیف است.
V: پدر
پدرم خوزه برای من بهترین بود. او هر کاری برای خانواده انجام داد. اگر برای همه غذا کافی نبود صبر می کرد تا ما بچه ها به سیری غذا را بخوریم. او از من آدمی ساخت که امروز هستم. ما برنامه های زیادی برای دوران بعد از پایان حرفه ای ام داشتیم. متأسفانه پیش از آن فوت کرد.
W: قهرمانی جهان
متاسفانه این آرزو که هر برزیلی رویای آن را می بیند محقق نشده است.
X: بازی های ایکس، (X-Games)
سال ها پیش در X-Games در برزیل بودم. جالب است، گاهی اوقات دیوانه کننده، چه ورزش های خارق العاده و گاهی کم شناخته شده ای وجود دارد. بازی مورد علاقه من اسکیت بورد است.
Y :یوتیوب
یوتیوب را بیشتر از تلویزیون تماشا می کنم، در مورد مقاصد سفر، کشورها، افراد و مسائل فنی اطلاعات پیدا می کنم. هر چیزی را که نمی دانم، ابتدا به صورت آنلاین نگاه می کنم.
Z: آینده
آرزو می کنم که آینده ام حداقل به خوبی گذشته من باشد. سپس همه چیز را درست انجام دادم. زندگی من تا الان زیبا بوده است. میتواند همینجوری ادامه پیدا کنه
مصاحبه کیکر با البر، کلمات بر اساس زمان آلمانی بوده است